هین، خب تازه از مشهد برگشتم، و مشهد هم میتینگ بود. قاعدتا می خواستم گزارش بنویسم ولی دیدم کلا گزارش نوشتن خز شده :D هین، جدا از شوخی، کلا حس گزارش نوشتن نبود و کلا گزارش ها رو اون طوری که من دوست دارم نمی نویسن! (الآن شما اینجا باید یه عجـــــــــــب بگید ها! گفتم که حواستون باشه!) خب، در نتیجه شروع کردم یه آپ نوشتم در باب مزایا و مضرات گزارش میتینگ یا چگونه گزارش میتینگ بنویسم و از این چرت و پرتا (و این عبارت "چرت و پرت" همون "...شعر" سابق می باشد که دوستان مودب پیشنهاد/توصیه/تهدید/الخ کردن که ننویسم!) ولی خب وقتی نوشتم، تصمیم گرفتم که ننویسمش! یعنی تو وب نزنمش در نتیجه اینایی که الآن دارید می خونید، اونا نیستن!
خب، بعدش خواستم یه گزارش میتینگ به سبکی که خودم دوست دارم بنویسم. که خب گفتم حسش نی. در نتیجه بعدش خواستم هیچ کاری نکنم ولی خب بی کاری بد دردیه! خب، بالاخره نتیجه این شد که حالا که قراره یه کاری کنم، همون کاری رو بکنم که از اول قرار بود تو این وب بکنم! چی کار؟ ها... اینجا نوشتم، برو بوخون! یه پیش درآمد هم اینجا نوشتم، اینم بوخون. بعد اگه باز هم حوصله ات سر نرفته بود، برو ادامه مطلب رو بخون، امیدوارم اون دیگه واقعا حوصله ات رو سر ببره
حذف شده است! هه هه هه
فقط دو پاراگراف اول و یک پاراگراف آخرشو خوندم. :دی
چه عکس جیگری:دی
جای خالیه کبودی توش فاحشه ولیا:دی
واااااااااای بسی خندیدم!
تو بلد نیستی بخندی؟ حداقل به من ثابت شد که نیشت همیشه بازه!:D
هیومک.. علاقه مند بودیم گزارش میتینگ را به نقل تو بخوانیم که ننوشتی!
دواره برگشتم.
وقت کردم و کامل خوندم. بامزه نوشته بودی. گمونم نسبت به قبل فرق کرده ها! دفعه قبل اومدم انگاری یه چیز دیگه نوشته بودی!
بای
به مورگانا: دیگه رو مردم حرف نبند عزیز من! :D
الی:
نه دیگه! دفعه قبل به نظرم جالب نبود ولی این دفه به نظرم بامزه بود. :دی